بهار غمانگیز، که به استناد نوشتهی خالقش (علیرضا جواهری) در ابتدای دههی ۱۳۷۰ آفریده شده است و اکنون نزدیک به سهدهه بعد صورتِ انتشار میپذیرد، بیش از آنکه فرصتی برای تجربهی شنیداری متفاوتی باشد، درنگِ بازاندیشی در بنیادهای آن چیزی است که میتوانیم گفتمانِ موسیقاییِ چاووش بنامیمش؛ نوعی جنبش موسیقاییِ عمیقاً متکی بر استعدادِ شخصی و درافتادگی در موقعیتِ اجتماعیِ چندرگهخواهِ پس از بهمن ۵۷، که بی این هردو جز رُفتنِ راههای رَفته چیز زیادی برای هوادارانش نداشت. غمانگیزی این اثر نیز، از سویی، در دور بودن از این دو تکیهگاه است و، از سوی دیگر، در امیدهای بیپشتوانهای که شاگردانِ چهرههای این جنبش بر بنیادهای موسیقاییِ آن چهرهها بستند.